English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1306 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
syncopation U کوتاه سازی واژه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
word building test U ازمون واژه سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
Genius Loci U نابغه [واژه لاتین در معماری یا محوطه سازی]
curtailment U کوتاه سازی
truncation U کوتاه سازی
systole U کوتاه سازی هجا
shortening reaction U واکنش کوتاه سازی
line engraving U گراور سازی با خطوط کوتاه وبلند
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
virtual U بخشی از RAM دریک برنامه کنترل کوتاه به صورتی که گویی یک سیستم ذخیره سازی دیسک سریع است
portmanteau U واژه مرکب از دو واژه
portmanteaux U واژه مرکب از دو واژه
portmanteaus U واژه مرکب از دو واژه
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge U نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
short quard U سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
neologism U نو واژه
neologisms U نو واژه
term U واژه
word U واژه
worded U واژه
terming U واژه
mosul U واژه
termed U واژه
synonyms U واژه هم معنی
neologisms U واژه جدید
worded U واژه سخن
loanword U واژه عاریه
word U واژه سخن
stimulus word U واژه محرک
neologism U واژه تراشی
synonym U واژه هم معنی
synonym U واژه مترادف
neologisms U واژه تراشی
dictionary U واژه نامه
loanword U واژه بیگانه
word deafness U واژه کری
word count U واژه شماری
lexicon [dictionary] U واژه نامه
word order U ترتیب واژه ها
glossary U واژه نامه
synonyms U واژه مترادف
word book U واژه نامه
wordbook U واژه نامه
neolalia U واژه تراشی
neologism U واژه جدید
buzz word U رمز واژه
buzz words U رمز واژه
the root of a word U ریشه واژه
glossaries U واژه نامه
punctuation for reference U زیر واژه
intercalation U واژه افزایی
paronym U واژه هم ریشه
word-blindness U واژه کوری
philologist U واژه شناس
word blindness U واژه کوری
pejorative U واژه تحقیری
cognate U واژه هم ریشه
keyword U واژه کلیدی
coinage U ابداع واژه
glossary U واژه نامه
score out that word U ان واژه را خط بزنید
wordbook U واژه نامه
lexicology U واژه شناسی
dissylable U واژه دوهجائی
dictionary sort U ترتیب واژه نامهای
logomachy U بازی واژه پردازی
english words U واژه ها یا لغات انگلیسی
lexicon U واژه نامه دیکسیونر
lexicons U واژه نامه دیکسیونر
an inseparable prefix U سر واژه جدا نشدنی
teragram U واژه چهار حرفی
wordprocessing program U برنامه واژه پردازی
pentasyllable U واژه پنج هجائی
polysllable U واژه جند هجائی
post fix U در پایان واژه چسباندن
prandial U واژه شوخی امیز
this word means a dog U این واژه یعنی سگ
that word is obsolescent U ان واژه کم کم دارد مهجور
wordage U کلمات واژه بندی
word span test U ازمون فراخنای واژه ها
septisyllable U واژه هفت هجائی
score out that word U روی ان واژه خط بکشید
word choice test U ازمون واژه گزینی
word association test U ازمون تداعی واژه ها
homely [British E] <adj.> U خفه [واژه تحقیری]
homely [British E] <adj.> U بیمزه [واژه تحقیری]
octosyllable U واژه هشت هجائی
homely [British E] <adj.> U سنگین [واژه تحقیری]
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
glossary U واژه نامه ضمیمه کتاب
malaprop U کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
dictionary U کتاب لغت واژه نامه
periphrasis U استعمال واژه ها وعبارات زائد
purism U واژه یا اصطلاح اصیل وصحیح
dictionaries U کتاب لغت واژه نامه
neology U استعمال واژه یااصطلاح جدید
rebus U نشاندادن واژه ها بصورت مصور
nomenclature U فهرست واژه ها و اصطلاحات یک علم یا یک فن
spicery U انباری ادویه [واژه قدیمی]
glossaries U واژه نامه ضمیمه کتاب
slang U واژه عامیانه وغیر ادبی
God bless [you] ! U خدا حافظ [واژه کهنه]
a word with a pejorative connotation U واژه ای با معنای ضمنی منفی
lexicography U فرهنگ نویسی واژه نگاری
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
lexigraphy U یکجور خط که هر حرف ان نماینده واژه ایست
How do you pronounce [say] that [this] word? U این واژه چه جور تلفظ می شود؟
catch-phrases U واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
bawdry U زنا [دین] [حقوق] [واژه قدیمی]
homely [British E] <adj.> U عادی و خسته کننده [واژه تحقیری]
cantoria U [واژه ای ایتالیایی برای گالری یا تریبون]
catch-phrase U واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
alinik design U واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
to inspan oxen U این واژه را در افریقای جنوبی بکار می برند
anglo-chinois U [واژه فرانسوی برای چشم انداز باغ]
parathesis U پیوند دو واژه بی انکه تغییری درانهاروی دهد
sanshifter U واژه توهین امیز برای نفردونده جلویی
hurdle step U جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
logogram U واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
logograph U واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
kpsi U [واژه مخفف معادل تعداد گره در هر اینچ مربع]
this word occurs in gulistan p U این واژه درهمه جای گلستان دیده میشود
to purify the person language U زبان فارسی را از واژه هاوتعبیرات بیگانه یا غیرمصطلح پیراستن
is intervocalic U حرف Pدر واژه میان دو صداواقع شده است
split infinitives U مصدری که در میان خودان وعلامت ان واژه دیگری اورده باشندچون like to
worid U کلمه لغت لفظ الفاظ واژه سخن گفتار حرف
paragram U جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
split infinitive U مصدری که در میان خودان وعلامت ان واژه دیگری اورده باشندچون like to
Chrismon U [حرف اول اسم مقدس از سه واژه ی یونانی به نام مسیح]
poetaster is pejorative word U شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
the word is sanctioned by use U کثرت استعمال این واژه راجزواژههای درست دراورده است
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Cinquecento U [واژه ای که در قرن شانزدهم ایتالیا در هنر و معماری رنسانس بکار می رفته است.]
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
Pronoia U واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد
electrographic architecture U [واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
fullwrite professional U یک برنامه جدید واژه پردازی برای کامپیوتر مکینتاش که متن را با نمودارهای متمایل به مقصود کاملا" عجین میکند
backwater U محل راکد [عقب افتاده] [عقب مانده] [واژه تحقیری]
philological U وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
Royal Bokhara U فرش سلطنتی بخاراتی [این واژه تجاری به فرش های ترکمنی با کیفیت بالا اطلاق می شود.]
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
philology U زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
the propriety of a term U درستی یک لفظ یا یک اصطلاح مناسبت یک واژه یا لفظ
pygmies U کوتاه
miniatures U کوتاه
pigmy U کوتاه
synoptic U کوتاه
bas relif U کوتاه
puny U قد کوتاه
miniature U کوتاه
pigmy U قد کوتاه
dumpy U کوتاه
shortest U کوتاه
succinct U کوتاه
of short duration U کوتاه
shorter U کوتاه
short U کوتاه
succinct <adj.> U کوتاه
low U کوتاه
stunt U کوتاه
pygmy U کوتاه
pygmies U قد کوتاه
pigmies U قد کوتاه
pigmies U کوتاه
down U کوتاه
little U کوتاه
dwarfish U کوتاه
concise U کوتاه
curtal U کوتاه
liliputian U قد کوتاه
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1affixation
1popsicle
1A successful man is one who can lay a firm foundation with the bricks that other throw at him
1pedal pamping
1construed
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com